- ۰ نظر
- ۱۶ آذر ۰۲ ، ۱۱:۲۰
رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور خطاب به بسیجیان فرمودند: از دو قطبیهای کاذب بپرهیزید. کسانی که مبانی و اصول اسلام و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند برادر شما هستند؛ حتی اگر سلیقه متفاوتی دارند.
مهمترین بخش بیانات رهبر انقلاب به شرح زیر است:
نقشه آمریکا برای تشکیل خاورمیانهی جدید بکلی ناکام ماند/ نابودی حزبالله جزئی از نقشه بود، حزباللّه ۱۰ برابر قویتر شد/ خواستند عراق را ببلعند و سوریه را قبضه کنند، نتوانستند/ تمام کردن مسئله فلسطین به نفع رژیم غاصب با طرح خائنانه «دو دولتی» هم جزئی از نقشه «خاورمیانه جدید» بود که آن هم نتوانستند
* در قضیهی لبنان آمریکاییها گفتند که دنبال تشکیل خاورمیانهی جدیدند، خاورمیانه یعنی؛ همین غرب آسیا.
* گفتند میخواهند این منطقه را که اسمش را گذاشتند خاورمیانه یک نقشهی جدیدی به این بدهند خاورمیانهی جدید یعنی یک نقشهی جغرافیای سیاسی نویی بدهند بر چه اساس؛ بر اساس تأمین نیازها و منافع نامشروع آمریکا. آنی که آنها میخواستند البته اتفاق نیفتاد آنی که آنها دنبالش بودند اتفاق نیفتاد. آنها خواستند حزباللّه را نابود کنند در نقشهی جدیدی که داشتند یکیاش این بود نابودی حزباللّه، حزباللّه ۱۰ برابر قویتر شد.
* آنها خواستند عراق را ببلعند نتوانستند.
* آنها میخواستند سوریه را قبضه کنند عوامل نیابتی خودشان را به اسم داعش و جبهةالنصره و از این حرفها انداختند به جان دولت سوریه هفت، هشت، ده سال هم مدام تزریق کردند، پشتیبانی کردند، پول دادند، امکانات دادند نشد ناکام شدند.
* خاورمیانهی جدیدی که آنها میخواستند درست کنند بکلی ناکام شد.
* یکی از اجزای این خاورمیانه این بود که مسئلهی فلسطین را به نفع رژیم غاصب تمام کنند، اصلاً چیزی به نام فلسطین دیگر باقی نماند همان دو دولتی خائنانهای را هم که قبلاً تصویب کرده بودند آن را هم زیرش زدند نتوانستند، نشد.
جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی به نفع جبهه مقاومت است/آمریکازدایی، خصوصیت اول نقشه جدیدی است که در منطقه دارد حاکمیت پیدا میکند/حادثه تاریخساز طوفانالاقصی توانست جدول سیاستهای آمریکا در این منطقه را به هم بریزد
* جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی هست اما نه به نفع آمریکا؛ به نفع جبههی مقاومت. بله، غرب آسیا نقشهی جغرافیای سیاسیاش عوض شد اما به نفع مقاومت،مقاومت پیروز شد. امام درست فهمیده بود، درست تشخیص داده بود. هستههای مقاومت توانستند جهت حرکت را به نفع خودشان تغییر بدهند و عوض کنند.
* این نقشهی جدیدی که در این منطقه دارد به تدریج حاکمیت پیدا میکند چند خصوصیت دارد.
* خصوصیت اولش آمریکازدایی است، آمریکازدایی. آمریکازدایی یعنی چه؟ یعنی نفی سلطهی آمریکا بر منطقه.
* معنایش قطع رابطهی سیاسی با آمریکا نیست نه اینکه حالا ما توقع داشته باشیم یا تصوّر کنیم که دولتهای منطقه قطع رابطهی سیاسی کنند نه رابطهی سیاسی، اقتصادی با همه دارند با آمریکا هم دارند داشته باشند. اما دیگر سلطهی آمریکا روزبهروز رو به ضعف است.
* امروز سیاست و جهتگیری در این منطقه آمریکازدایی است. یکی از نشانههای واضح و بارزی که امروز جلوی چشمهاست همین طوفان اقصی است؛ این طوفانالاقصی بله، علیه رژیم صهیونیستی است، اما آمریکازدایی است.
* این حادثهی تاریخساز، به معنای واقعی کلمه حادثهی طوفانالاقصی یک حادثهی تاریخساز بود توانست جدول سیاستهای آمریکا در این منطقه را به هم بریزد. انشاءاللّه ادامه پیدا بکند این طوفان، جدول را محو خواهد کرد، جدول سیاست آمریکا را در منطقه محو خواهد کرد.
فرهنگ غرب در قضیه جنایت غزه بیآبرو شد
* حرکت وحشیانه و بیرحمانهای که رژیم صهیونیستی در جنایت علیه مردم غزه انجام داد، نه فقط آبروی خود رژیم که آبروی آمریکا را هم برد. آبروی کشورهای معروف اروپایی را هم برد، بلکه آبروی تمدن و فرهنگ غرب را برد.
* فرهنگ و تمدن غرب، همان تمدنی است که وقتی با بمب فسفری پنج هزار کودک را شهید میکند، رژیم فلان کشور غربی میگوید اسرائیل دارد از خودش دفاع میکند. این دفاع از خود است؟ فرهنگ غرب این است. در این قضیه فرهنگ غرب بیآبرو شد.
طوفانالاقصی خاموش شدنی نیست و بدانند که این وضع هم ادامه پیدا نخواهد کرد
* فجایع ۵۰ روز اخیر، فشرده جنایات ۷۵ ساله رژیم صهیونیستی در فلسطین است؛ طوفانالاقصی خاموش شدنی نیست و بدانند که این وضع هم ادامه پیدا نخواهد کرد.
دیدگاه جمهوری اسلامی، به دریا ریختن صهیونیستها و یهودیان نیست
جمهوری اسلامی ایران قائل به همهپرسی در فلسطین و نظر مردم است.
حرکت مسئله فلسطین به سمت حل، از خصوصیات نقشه جدید منطقه ما است/ طرح مطرحشده ما همهپرسی از فلسطینیها است، یک منطق دنیاپسند و قابل قبول و متمدنانه برای اداره فلسطین
* یک خصوصیت دیگری که این نقشهی جدید منطقهی ما دارد حل مسئلهی فلسطین است.
* مسئلهی فلسطین به سمت حل دارد حرکت میکند به توفیق الهی. حل مسئلهی فلسطین یعنی چه؟ یعنی تشکیل حاکمیت فلسطینی در همهی سرزمین.
* ما طرحمان را مطرح کردیم؛ طرح همهپرسی. همهپرسی از فلسطینیها. البته آنهایی که اشغالگرند آنها حقی ندارند اما خود فلسطینیها چه در سرزمین فلسطین چه در کشورهای همسایهی فلسطین در اردوگاهها چه در جاهای دیگر هر جا هستند چندین میلیون فلسطینی هستند اینها میتوانند نظر بدهند؛ یک منطق دنیاپسند و قابل قبول و متمدنانه برای ادارهی فلسطین.
دوگانه جدید حاکم بر منطقه، دوگانه مقاومت و تسلیم است/ بهم ریختن دوگانههای جعلی و تحمیلی، یکی از خصوصیات دگرگونی در جغرافیای سیاسی منطقه است
* یک خصوصیت دیگر این است که در این منطقه، دوگانههای جعلی و تحمیلی درست کرده بودند. این دوگانهها بهم ریخت. دوگانهی عرب و غیرعرب. دوگانهی شیعه و سنّی، افسانهی هلال شیعی، یک حرف بیربطی بود مطرح کردند؛ خطر شیوع شیعه در منطقه.
* اینها همه بهم ریخت.
* در این قضیهی طوفانالاقصی و قبل از طوفانالاقصی بیشترین کمک را به فلسطینیها کی کرد؟ شیعهها کردند. شیعهی لبنان، شیعهی عراق، شیعهی عرب شیعهی غیرعرب. این دوگانهها بهم ریخت. به جای این دوگانههای تحمیلی یک دوگانهی جدیدی بر منطقه حاکم شده. دوگانهی مقاومت و تسلیم.
* امروز در این منطقه این دوگانه مطرح است. مقاومت یعنی چه. مقاومت یعنی تسلیم نبودن در مقابل زورگویی و زیادهخواهی و دخالتهای آمریکا.
رهبر انقلاب خطاب به بسیجیان: از دو قطبیهای کاذب بپرهیزید
* کسانی که مبانی و اصول اسلام و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند برادر شما هستند؛ حتی اگر سلیقه متفاوتی دارند.
* یکی از چیزهایی که انسان واقعا باید گلایه کند برخی اظهارات در فضای مجازی است. سر یک چیز بیخود به هم میپرند. شما که بسیجی هستید پرهیز کنید.
معرفی قلههای بسیج توسط رهبر انقلاب
* قلههای_بسیج، سلیمانی و صیادشیرازی و همت و بابایی و شیرودی و همدانی و فخریزاده و کاظمی آشتیانی و امثالهم هستند.
منطق بسیج مقاوم سازی حداکثر کشور در مقابل تهدیدها و خطرها است
«بسیج لشکر مخلص خداست» یعنی این ذخیرهی عظیم مغتنم، برای قدرت یابی شخصی نیست/«بسیج مدرسهی عشق است» یعنی این عشق، یک عشق در ظرفیت و قابلیت یک مدرسه است
* امام دربارهی بسیج توصیفهای گوناگونی دارند. دو توصیف را من انتخاب کردهام که به شما عرض بکنم.
* یکجا امام میگوید که: بسیج لشکر مخلص خداست. لشکر مخلص خدا، روی کلمات دقت کنید. یکجای دیگر امام میگوید: بسیج مدرسهی عشق است. خب این دو توصیف را کنار هم بگذاریم، لشکر مخلص خدا نشان میدهد که بسیج رزمنده است، لشکر برای رزم است، برای جنگ است. رزمنده بودن یعنی چه؟ یعنی هم قدرت مادی و جسمانی داشتن، هم اراده و شجاعت روحی داشتن، هم تدبیر و ترفند جنگی بلد بودن، نمونهاش امیرالمومنین است در مقابلهی با عمرو بن عبدود.
لشکر مخلص خدا یعنی چه؟ یعنی این ذخیرهی عظیم مغتنم برای قدرت یابی شخصی نیست.
* از آن طرف مدرسهی عشق است، عاشق است بسیج عاشق است، دلباخته است. اما این عشق یک عشق هرزه پوی بیجهت بد مسیر نیست، این عشق یک عشق در ظرفیت و قابلیت یک مدرسه است.
* ظرف او یک ظرف جهتدار و منظم است یعنی چه؟ یعنی عشق به خدا، عشق به معنویت، عشق به مردم، عشق به راه جهتی که دارد حرکت میکند، عاشقانه حرکت میکند. مدرسه یعنی این. مدرسهی عشق یعنی این. اینی که بسیج عاشق است. میگوید بسیج مدرسهی عشق است. عشق را با جهت مشخص تدریس میکند، تعلیم میدهد.
فرهنگ بسیجی خدمت به همه است؛ همه!
* آنجایی که سیل آمد بسیجی تا زانو در گل رفت برای اینکه خانهی سیلزده را پاک کند تمیز کند از صاحبخانه نپرسید شما اسمت چیست دینت چیست مذهبت چیست، قومیتت چیست، سلیقهی سیاسیات چیست. نپرسید، رفت خدمت کرد، هر چه هست هر که هست.
رهبر انقلاب اسلامی پس از بازدید از نمایشگاه هوافضای سپاه فرمودند:برادران خوب تلاش میکنند، نیروی ایمان و توانایی علمی پشت سرشان است، این دو نیرو وقتی با هم همراه باشند معجزه میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا صبح یکشنبه بیست هشتم آبان ماه 1402 با حضور در دانشگاه علوم و فنون هوافضای عاشورا، به مدت یک ساعت و نیم از آخرین دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در محل نمایشگاه دائمی این نیرو بازدید کردند.
در این نمایشگاه که شامل بخشهای موشکی، پهپادی، پدافندی و فضایی بود، دستاوردهای جدید و بهروز شده دانشمندان و متخصصان جوان نیروی هوافضای سپاه پاسداران تحت عنوان «از ایده تا محصول برای ایران قوی» به نمایش گذاشته شده بود.
همزمان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در این نمایشگاه، از موشک کروز هایپرسونیک «فتاح ۲»، سامانه پدافندی متحرک «مهران» و سامانه ارتقاء یافته «۹ دی» و همچنین پهپاد «شاهد ۱۴۷» رونمایی شد.
موشک مانور پذیر هایپرسونیک «فتاح ۲» که امروز رونمایی شد، قادر است سامانههای پدافندی ارتفاع پَست و متوسط و بلند را با چالش جدی مواجه کند. پهپاد «شاهد ۱۴۷» نیز یک هواپیمای پهن پیکر با طول بال ۲۶ متر است که میتواند تا ارتفاع ۶۰ هزار پا پرواز کند و تا بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر را در محدوده شناسایی خود قرار دهد. در بخش پدافندی نیز سامانههای مقابله با ریز پرندهها و سامانههای موشکی از برد ۲۰ کیلومتر تا ۳۲۰ کیلومتر به نمایش گذاشته شده بود.
آخرین اقدامات و پیشرفتها در حوزه موشک ماهوارهبر و ارسال ماهواره به فضا بخش دیگری از این نمایشگاه بود.
حضرت آیتالله خامنهای پس از بازدید از نمایشگاه دستاوردها و توانمندیهای نیروی هوافضای سپاه در جمع فرماندهان و مسئولان دانشگاه علوم و فنون هوافضای عاشورا، بازدید از این نمایشگاه را شیرین و مطلوب خواندند و مهمترین ویژگی آن را نیازسنجی صحیح و تمرکز علمی و تحقیقاتی بر نیازها برشمردند.
ایشان رسیدن به چنین دستاوردهای علمی را ناشی از انگیزه متکی بر عزم و ایمان دانستند و تاکید کردند: هرجا جوانهای ما با عزم و ایمان وارد شدند، توانستهاند کارهای بزرگی انجام دهند و در این نمایشگاه هم نشانههای عزم و ایمان کاملاً مشهود بود.
رهبر انقلاب اسلامی یکی دیگر از ویژگیهای نمایشگاه هوافضای سپاه را، ابتکار و نوآوری برشمردند و خاطرنشان کردند: البته نباید به سطح کنونی موفقیتها راضی بود زیرا بخشهای مختلف نظامی و غیرنظامی در دنیا به صورت مستمر در حال حرکت و پیشرفت هستند و ما باید تلاش کنیم تا عقب نمانیم.
حضرت آیتالله خامنهای، حرکت و پیشرفت در مجموعههای نیروهای مسلح را سریع و مطلوب خواندند و با تاکید بر لزوم کاهش پیدا نکردن شتاب حرکت، افزودند: ما در برخی بخشهای کشور وضعمان خیلی خوب است اما در برخی بخشها وضعمان خوب نیست و کمبود و نقص وجود دارد که در این بخشها نیز باید با تشخیص صحیح نیازها، به سمت برطرف کردن نقطهی نیاز حرکت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تحولات فلسطین و استمرار جنایات رژیم صهیونیستی در غزه گفتند: قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است.
حضرت آیتالله خامنهای رژیم صهیونیستی را مظهر تبعیض نژادی خواندند و گفتند: صهیونیستها خود را نژاد برتر میدانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب میآورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رساندهاند.
ایشان تاکید کردند: هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک میکنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی بهعنوان نفرتانگیزترین مسائل دنیا است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: مردم اروپا و آمریکا نیز باید تکلیف خود را با این وضعیت روشن کنند و نشان دهند که طرفدار تبعیض نژادی نیستند.
نکته دیگری که حضرت آیتالله خامنهای درباره قضایای غزه به آن اشاره کردند، موضوع ناکامی نظامی و عملیاتی رژیم صهیونیستی بود.
ایشان گفتند: رژیم صهیونیستی به رغم بمبارانهای گسترده در غزه، تاکنون در حرکت خود ناکام بوده است زیرا از ابتدا گفتند که هدف ما نابودی حماس و مقاومت و زمینگیر کردن آنها است اما با گذشت بیش از ۴۰ روز و با بکارگیری همه توان نظامی خود، هنوز نتوانستهاند این کار را انجام دهند.
رهبر انقلاب اسلامی بمباران وحشیانه بیمارستانها و زنان و کودکان در غزه را نشانه عصبی بودن شدید سران رژیم صهیونیستی از شکست خود دانستند و افزودند: شکست رژیم صهیونیستی در غزه، یک واقعیت است و پیشروی و ورود به داخل بیمارستانها و یا خانههای مردم، پیروزی نیست زیرا پیروزی به معنای شکست دادن طرف مقابل است که رژیم صهیونیستی تاکنون نتوانسته است به آن دست یابد و در آینده هم نخواهد توانست.
حضرت آیتالله خامنهای با تاکید براینکه ابعاد این نتوانستن فراتر از رژیم صهیونیستی است، گفتند: این نتوانستن به معنای نتوانستنِ آمریکا و کشورهای غربی نیز است و اکنون همه دنیا با این حقیقت مواجه شده است که یک رژیم ِ دارای امکانات و تجهیزات مفصل و پیشرفته نظامی نتوانسته است بر طرف مقابل خود که هیچ یک از این امکانات را ندارد، غلبه کند.
ایشان همچنین درباره وظایف و عملکرد دولتهای مسلمان نیز افزودند: برخی دولتهای اسلامی به ظاهر در مجامع، جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند و برخی هم تاکنون محکوم نکردهاند اما این، قابل قبول نیست. کار اصلی آن است که شریان و جریان حیاتی رژیم صهیونیستی قطع شود و دولتهای اسلامی مانع از رسیدن انرژی و کالا به این رژیم شوند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: دولتهای اسلامی حداقل برای یک مدت محدود رابطه سیاسی خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: ملتها باید با ادامه تجمعات و تظاهرات خود، نگذارند مظلومیت ملت فلسطین فراموش شود.
ایشان در پایان تاکید کردند: ما به وعده الهی یقین داریم و به آینده نیز امیدواریم و به وظیفه خود عمل خواهیم کرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: آنچه در طوفانالاقصی به عنوان استثناییترین عملیات غافلگیرکننده اتفاق افتاد، انعکاسی از ظلمهای یکصدساله بریتانیا، آمریکا فرانسه و رژیم صهیونیستی در حق ملت فلسطین است که ۷۵ است آنها را از سرزمین خود بیرون رانده و آواره کردهاند..
سردار سرلشگر پاسدار حسین سلامی در اجتماع سراسری حمایت از کودکان فلسطین در میدان انقلاب تهران اظهار داشت: همه ایران اسلامی سرشار از محبت، عاطفه، احساس عمیق و غیرت دینی برای حمایت از کودکان و شریفترین مردمان روی زمین، فلسطین عزیز است.
وی تصریح کرد: آنچه در طوفان الاقصی به عنوان استثناییترین عملیات غافلگیرکننده نبردهای بشری اتفاق افتاد، انعکاسی از ظلم های یکصدساله بریتانیا، آمریکا فرانسه و رژیم صهیونیستی در حق ملتی است که ۷۵ است آنها را از سرزمین خود بیرون رانده و آواره کرده اند و عزت ، آرامش و پیشرفت را از آنان گرفته اند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: بعد از جنگ جهانی اول که قیمومیت شرق مدیترانه و شامات به انگلستان و فرانسه منتقل شد، دولت انگلستان با اعلامیه بالکان وزیر خارجه وقت، زمینه را برای انتقال صهیونیستها به سرزمینیهای فلسطین آماده کرد.
سردار سلامی با تاکید بر اینکه دولت انگلستان سرزمین فلسطین را از ملت این کشور غصب کرد و آن را در اختیار صهیونیست ها قرار داد، بیان داشت: پس از آن ماجراهای خطرناک و ویرانگری اتفاق افتاد و ماجرای کشتار و قتل عام مسلمانان در دیر یاسین در سال ۱۹۴۸ به وقوع پیوست و صهیونیست ها بیش از ۱۰۰ مسلمان فلسطینی را به شهادت رساندند.
وی اظهار داشت: در سال ۱۹۵۶ ماجرای قتل عامل کفر قاسم اتفاق افتاد و در حالی که اهالی روستا از کار برمیگشتند، رژیم صهیونیستی آنها را قتل عامل کرد و جوانان فلسطینی را به درون میدان میآوردند و به شهادت میرساند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: ۴ هزار فلسطینی در دو روز در اردوگاههای صدرا و شتیلا به شهادت رسیدند، فلسطینیها آواره شدند و یک ملت بدون سرزمین و آب و خاک و حق حاکمیت شدند.
فلسطین ذلیل و اسیر سیاستهای اسرائیل و آمریکا نخواهد شد
سردار اسلامی افزود: آنچه مهم است اینکه فلسطینیها هرگز نپذیرفتند که ذلیل و اسیر سیاست آمریکا و رژیم صهیونیستی شوند و مقاومتهای قهرمانانهای صورت گرفت.
وی بیان کرد: فلسطینی ها به تونس، اردن و لبنان آواره شدند و بدون یکملت، بدون کشور و سرزمین و آب و خاک بودند و همه اینها به دست اربابان جنایت جهانی صورت گرفته که سال هاست منطقه جهان اسلام را تحت تاثیر سیاست های غاصبانه، ظالمانه و استعمار گرایانه خود قرار داده و هویت دینی و ثروت مادی دنیای اسلام را برای اینکه یک قدرت جهانی بشود به تسخیر خود درآورده است و این ماجرا همچنان ادامه دارد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه از سال ۱۹۳۵ مقاومت های زیادی تا امروز که شهادت، جزو لاینفک زندگی مسلمانان فلسطینی شده است، انجام شده و نبرد های سنگینی بین مسلمانان و اعراب در سالهای متمادی صورت گرفته است، خاطرنشان کرد: بعد از وقوع انقلاب اسلامی، نهضت فلسطین احیا شد و فلسطینیها به تدریج مسلح شدند.
سردار سلامی اضافه کرد: حتی در باریکه غزه و کرانه باختری با وجود محاصره رژیم صهیونیستی توانستند خود را مسلح کنند و نبردهای ۳۳ روزه بین لبنان و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ و فلسطینی ها در ۲۰۰۸ و جنگ ۲۲ روزه و جنگ ۸ روزه و ۵۱ روزه و ۱۲ روزه و طوفان الاقصی که در هم شکننده امید و آرزو و احساس آرامش و اقتدار صهیونیست ها و باطل کننده سحر و جادوی صهیونیست ها و شکست هراسی بود، ادامه پیدا کرد.
وی بیان داشت: وزیر خارجه آمریکا به برخی ازمقامات کشورهای منطقه گفت وقتی پس از طوفان الاقصی به تل آویو رسیدند رژیم صهیونیستی در حقیقت فروپاشیده و گرد مرگ بر صورت مقامات صهیونیستی و فرماندهان آنها پاشیده بودند و همه آنها متلاشی شده بودند ولی آمریکایی ها به میدان آمدند و فرماندهی ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) از ترس در مصر مستقر شد و سپس آنها به سرزمین های اشغالی آمدند تا مدیریت و هدایت نظامی جنگ علیه کودکان بی دفاع غزه را به عهده بگیرند و این نشان میدهد که فروپاشی این رژیم کار سختی نیست.
فرمانده کل سپاه با تاکید بر اینکه مسلمانان انتقام خواهند گرفت و انتقام مسلمانان از ظالمان تاریخ انقضا ندارد، گفت: جوانان فلسطینی یک جنگنامرئی و ناشناخته و رویت ناپذیر را آغاز کردند، صهیونیست ها آنها را نمی بینند ولی آنها صهیونیست ها را می بینند و پیروزی با کسانی است که دیده نمی شوند.
حماس و جهاد مقاومت نابودشدنی نیست
سردار سلامی با اشاره به اینکه صهیونیستها حتی شب ها از سایه خود می ترسند و غزه در مسیر پیروزی است، تصریح کرد: فلسطین در مسیر یک جنگ فرسایشی قرار دارد و به تدریح غلبه خود را به دست خواهد داد و حماس و جهاد مقاومت نابود شدنی نیستند.
وی این سرزمین را متعلق به مردم فلسطین دانست و گفت: جنگنامرئی به نفع فلسطین است، جنگ بین کسی که از سرزمین خود دفاع میکند تا آنکه به دنبال غصب سرزمین است، همیشه به نفع کسی است که از سرزمین خود دفاع میکند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عنوان کرد: معمولا آمریکا وقتی به داد صهیونیست ها می رسد که زمان دیر است حتی این بار هم این ماجرا به همین شکل انجام شد نه اعتماد ارتش صهیونیستی که از خود یک ارتش افسانهای ساخته بود، میتواند مانع از اجرای عملیاتیهای سنگین براندازانه علیه رژیم صهیونیستی باشد و نه آن دستگاه اطلاعاتی مخوف و پیچیدهای که صهیونیستها با تکیه بر آن شبها آرام میخوابیدند و نه امنیت داخلی این رژیم.
سردار سلامی افزود: عملیات طوفانالاقصی نشان داد فاصله جغرافیایی بین رژیم صهیونیستی تا شرایط عادی فقط ۸۰ کیلومتر است و فاصله زمانی از آغاز یک عملیات بزرگ نظیر بیتالمقدس ما در دفاع مقدس فقط ۴۸ ساعت است.
فرمانده کل سپاه پاسداران بیان کرد: از شمال فقط ۱۲۰ کیلومتر، از جنوب ۸۰ کیلومتر، از شرق کمتر از ۶۰ کیلومتر فاصله جغرافیایی است تا یک حرکت الاقصی مانند و یک طوفان دیگر این رژیم را درهم بشکند و آن را متلاشی کند.
سردار سلامی تصریح کرد: اما آنچه در پس آن اتفاق افتاد مهم است. غرب، آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه مشخصا، و برخی دولت های منافق در کنار آنها یک شکست اخلاقی مهم را در جهان تجربه کردند. ارزشهای واقعی آمریکا با جنایت و کشتن انسانهای بیگناه و محاصره سرزمینهای مسلمانان و با اجازه ندادن به رسیدن غذا و آب و سوخت به مردم بیدفاع، مترادف است.
پشتیبانی نظامی و روانی آمریکا از اسرائیل معادل سقوط اخلاقی است
وی خاطرنشان کرد: ارزشهای آمریکایی نشان دادند که واقعیتشان چقدر در نزد جهانیان نفرتانگیز است. آمریکا و انگلیس چهره واقعی خود را نشان دادند. اما آنها باید بدانند که هیچیک از این اقدامات مانع و عاملی برای نجات صهیونیستها از خطر فروپاشی زودرس نیست حتی آن ۲۵ سالی که رهبر انقلاب پیشبینی کردند به نظر میرسد بسیار نزدیکتر و فوریتر و در دسترستر در حال فرارسیدن است و این واقعیتی که هیچکس نمیتواند انکار کند.
فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: اجازه دادن آمریکا به بمباران مردم غزه، جلوگیری از آتشبس و چراغ سبز نشان دادن به صهیونیستها، پشتیبانی نظامی، سیاسی و روانی آمریکا از اسرائیل، معادل سقوط اخلاقی آمریکا در جهان بود. امروز جهان در برابر آمریکا متحد است و نفرت از آمریکا سراسر افکار عمومی عالم را فراگرفته است.
سردار سلامی گفت: فلسطینی ها در ادامه به جنگ زمینی روی آوردند به گونه ای که ابتدا صهیونیست ها در بهت و حیرت فرو رفتند و آمریکایی ها به داد آنها رسیدند تا به آنها اعتماد به نفس دهند، آنان را کمی سرو پا نگه داشتند تا اینکه بمباران ها شروع شد و بعد از دوهفته نبرد زمینی را آغاز کردند و تصورشان این بود که می توانند با حرکت بیش از ۱۶۰۰ تانک و با یک بمباران هوایی بی وقفه و مستمر، مقاومت مردم فلسطین و حماس و جهاد اسلامی را بشکنند.
وی افزود: اما آنها یک خطای بزرگ را مرتکب شدند. تا وقتی پشت دیوارها بودند، مجاهدات فلسطینی به آنان دسترسی نداشتند و تانک ها در امنیت بودند، اما یک تصمیم اشتباه گرفتند و دست به یک انتحار و خودکشی زدند.
فرمانده سپاه ادامه داد: اما این یک فرصت برای فلسطینی ها بود که از پشت دیوارهای مستحکم خود خارج شدند، موانع برداشته شد، نه سیم خارداری، نه میدانی مینی و نه دیوار بتونی، هیچ چیز مانع نبود و آنها در درون گروهای فلسطینی منتشر و با هم ترکیب، ادغام و به هم نزدیک شدند و بچه های فلسطین تازه فرصت جنگ پیدا کردند.
جنگ واقعا فرسایشی شده است
سردار سلامی ادامه داد: چند روزی زمان برد تا مجاهدان فلسطینی ها و حماسی ها و جهادی ها، گردان های عزالدین قسام و قدس خود را با شرایط جدید تطبیق دهند و قاعده این نبرد را به زیبایی بیاموزند و نقطه ضعف دشمن را تشخیص دهند و شاید چندروز، عده ای احساس کردند شعله های مقاومت کم فروغ شده است اما به سرعت جوانان فلسطینی قاعده نبرد را به زیبایی تمرین کردند و آموختند و از فاصله های نزدیک و صفر، به سراغ تانک ها، نفربرها و بلدوزرها آمدند و آنها را مورد هدف قرار دادند و از حدود ۱۶۰۰ تانک و نفربر و بلدوزرها و خودروها تا به امروز، ۲۸۰ دستگاه به دست فلسطینی منهدم شدو اینک جنگ واقعا فرسایشی شده است.
وی افزود: جنگ بین مردم باایمان و انسانهای سستعنصر، بیریشه و فاقد ایمان همیشه به نفع مومنان است. نصرت خداوند بر اینها نازل میشود. اینها فکر میکنند که از آن سرزمین خارج نمیشوند و فکر میکنند که این دیوارهای مستحکم و دژهای محکم آنها را از عذاب خدا نجات میدهد.
وی عنوان کرد: عذاب خداوند از جایی میرسد که آنها هرگز محاسبه نمیکنند همانطور که طوفانالاقصی از نقاطی آغاز شده که آنها هرگز ندیدند هنوز سراسر شگفت انگیز آن عملیات ناگفته و ناشناخته هستند. فقط میتوان با آیه وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ آن را توصیف کرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران بیان کرد: پس دقت کنید فلسطین در مسیر یک جنگ فرسایشی قرار داد و بهتدریج غلبه خود را بهدست خواهد آورد این سرنوشت حتمی فلسطینیها است حماس و جهاد نابودشدنی نیستند آنها جزو مهمی از آرمان فلسطین هستند.
سردار سلامی بیان داشت: فلسطین امروز صرفا یک سرزمین نیست یک ملت وسعتیافته در درون قلب همه جهانیان است، نه فلسطین نابودشدنی است و نه جوانان مجاهد آن. آنچه که به زبالهدان تاریخ خواهد رفت و در درون غزه به عنوان یک باتلاق دشمن را در درون خود فرو خواهد برد شکست قطعی اسرائیل است.
وی تصریح کرد: این را من براساس احساس شخصی خودم نمیگویم البته این آرزوی قلبی همه ما است من هم درون قلبم همواره به یک پیروزی درخشان میاندیشم اما برای محبت و احساس عمیق و آرزوی بزرگی که همه ما داریم یک واقعیت قابل محاسبه وجود دارد.
وی خاطرنشان کرد: برای آمریکا و اسرائیل هیچ عنصری از پیروزی در نبرد جاری غزه وجود ندارد در حالی که برای فلسطینیها همه چیز برای یک فتح آشکار و مبین آماده است و این حمایتهای درخشان شما مردم است که با همه ایمان و قلبهای خود امروز به میدان آمدهاید و همه سرزمین ایران را یک غزه بزرگ کردهاید.
فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: این هم عاملی برای قدرت روحی آنها است نبرد خاتمه نیافته است هر آنچه که جهان اسلام باید انجام بدهد، انجام میدهد هنوز ظرفیتهای عظیمی باقی است که بهکار گرفته نشده است و دشمنان ما نباید فکر کردند که میتوانند به آرزوهایشان دست یافتند.
سردار سلامی بیان کرد: مسلمانان، مجاهدین، انقلابیون و جوانان جهان اسلام به این دشمنان بیریشه اجازه عرض اندام نمیدهند. ما برای پیروزی مردم فلسطین و کودکان آنها و نوامیس و مردان و زنان آنها آرزوی صبر داریم البته آنها امت استقامت هستند. شما دیدید آن کودک فلسطینی که کنار گوش خواهر دو سالهاش شهادتین را میخواند در حالی که او در حال شهید شدن بود و آن پدری که فرزند خود را در دستانش گرفته بود و خداوند را سپاسگزاری میکرد.
تصاویر حضور پرشور مردم رشت در حمایت از مردم مظلوم فلسطین
همه اینها سوالاتی هستند که ذهن ما را مشغول کرده
اما واقعیت چیست؟...
در ادامه با ما همراه باشید
توافق بین گروهی از کشورها در اجلاس سران G-۲۰ در سال 2023 در مورد کریدور جدیدی که منطقه هند و اقیانوس آرام را به خاورمیانه و اروپا متصل می کند، در رقابت ژئوپلیتیکی کریدور راه ابریشم که توسط چین طراحی شده بود قرار گرفت و هدف آن دور زدن ایران و مقابله اقتصادی با چین و افزایش قدرت اقتصادی رژیم غاصب صهیونیستی است.
رژیم صهیونیستی برای افزایش قدرت و اهمیت خود قصد دارد از این کریدور بعنوان یک نطقه ژئوپولیتیکی استراتژیک برای آینده استفاده کند . او میخواهد با حفر کانال از بندر ایلات تا بندر حیفا و نیز عبور از وسط منطقه غزه راه کانال سوئز را دو طرفه کند و دو بندر تجاری حیفا و ایلات را بعنوان شاخص ترین بنادر جهانی جانمایی نماید.
لذا حملات محور مقاوت به بندر ایلات و نیز جمله رهبر معظم انقلاب که فرمودند :
رژیم صهیونیستی در قواره و اندازهای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حملهی نظامی میکنند؛ اما بهنظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد. 1392/01/01
اهمیت خود را نشان میدهد.
اما کریدور طراحی شده توسط چین به نام راه ابریشم نوین؛ یک کمربند- یک جاده طرحی بیسار مهم بوده که محصولات را به سریعترین شکل از منطقه شرق آسیا به اروپا منتقل میکند، در این طرح که در پایین نقشه آن را میبینید ایران نقشی بسیار پر رنگ و مهم دارد .
از زمان مطرح شدن این مسیر تمامی کشورهایی که در راه ابریشم قرار داشتند دچار بحران و شورش شدند ، ایا این مسئله سوالی را در ذهن شما ایجاد نمیکند که چه کشورهایی از نا امن بودن این مسیر سود می برند ...
ایا اتفاقات و اغتشاشات آبان ماه 1401 را بدون زمینه سازی دشمنان میبینید؟...
آیا علاوه هنجار شکنی و از بین بردن حیا در کشور مسایل اقتصادی نیز در پس این اغتشلشات وجود نداشت؟
در اینجا باید از اهمیت راه آهن رشت آستارا در تکمیل کریدور راه ابریشم برایتان نکاتی را عرض کنم.
راه آهن رشت - آستارا نه تنها تکمیل کننده کریدور راه ابرشم است بلکه متصل کننده کریدور هند به اروپا نیز می باشد ، اهمیت اقتصادی این راه آهن بقدری است که دشمنان ایران بلافاصله در کشورهای شمالی ایران مانند آذربایجان و ارمنستان اختلاف افکنی کرده و قصد نا امن کردن مرزها و جلوگیری از عبور ایران از این مسیر تجاری را دارند.
بنابراین جنگ در غزه را صرفا از یک بعد نگاه نکنید من در اینجا فقط یک بعد اقتصادی ماجرا را توضیح دادم و به مسائل جهانی باید کلان نگاه کرد.
نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: اگرچه گفتههای فراوانی درباره فلسطین و رژیمصهیونیستی وجود دارد اما هنوز درباره بسیاری از این گفتهها سوال ایجاد میشود. پاسخ این سوالات از جانب کسانی که خود، یهودی یا حتی دارای تابعیت رژیمصهیونیستی هستند نیز قابلتوجه است. از همین منظر سراغ آثار تاریخپژوهانه برخی یهودیان رفتم تا به پاسخ 10 پرسش یا بهاصطلاح «10 غلط مشهوری» برسیم که درباره اشغال فلسطین در چندسال اخیر، در محافل مختلف مطرح میشود. بر همین اساس آنچه در ادامه این گزارش میخوانید 10 غلط مشهوری است که درباره اشغال فلسطین در چندسال اخیر همهگیر شده و توسط ایلان پاپه، مورخ صهیونیستی پاسخ داده شدهاند. از همین منظر بسیاری از منابع استفادهشده در این گزارش، از تحقیقات پاپه و ترجمه آن در کتاب «10 غلط مشهور درباره اسرائیل» است.
فلسطین یک سرزمین خالی بود؟
پایگاه رسمی وزارت خارجه رژیمصهیونیستی ادعا میکند در سال 1566 و با فوت سلطان سلیمان عثمانی –که فلسطین را آن زمان اشغال کرده بود- کیفیت حکمرانی عثمانی بهطرز چشمگیری کاهش یافت. بهگونهای که کشور فلسطین هم مورد اهمال قرار گرفت. تا جایی که در پایان قرن هجدهم، بخش عمده خاک فلسطین در تملک بزرگ زمیندارانی بود که خود در آنجا زندگی نمیکردند و آن را به کشاورزان ناتوان اجاره داده بودند. مالیاتی که از طرف حکومت عثمانی اخذ میشد نیز فلجکننده فلسطین بود. طبق این داستان، در سال 1800 فلسطین تبدیل به بیابان شده بود و یهودیان صرفا وارد یک منطقه خالی از سکنه شدند و آنجا را اسرائیل نامیدند. چندنفری از محققان دانشگاهی رژیمصهیونیستی، مانند دیوید گراسمن، عامنون کوهن و یشوشوآبن عاریه این روایت را بهچالش کشیدند و استدلال میکنند که کاملا برعکس تصویر بیابانیای که در سال 1800 از فلسطین ارائه میشود، این کشور در آن زمان یکی از مناطق سرسبز «بلادشام» و «مشرق زمین» بهحساب میآمد. درست در همان زمان، فلسطین دارای یک صنعت کشاورزی غنی و پربار هم بود، شهرهای کوچک و تاریخی نظیر قدس و بیتلحم در عصر رسیدن صهیونیسم به فلسطین، نیازهای جمعیتی حدودا 5/0 میلیون نفری ساکنانشان را تامین میکردند.
یهودیها بدون سرزمین بودند؟
شلومو سند در کتاب «اختراع ملت یهود» نشان میدهد که جهان مسیحیت برای حفظ منافع خودش در لحظهای خاص از تاریخ جدید، از این ایده که یهودیها یک ملت هستند و باید روزی به سرزمین مقدس بازگردند، حمایت کرد. در این دیدگاه بازگشت یهودیها به سرزمین مقدس درکنار رستاخیز مردگان و بازگشت مجدد مسیح، بخشی از طرح الهی برای پایان دنیا بود. علاوهبر سند، شارل ژوزف یک سپهبد اتریش-مجارستانی، در نیمه دوم قرن هجدهم گفته بود: «معتقدم که فرد یهودی، قابلانطباق و سازگاری با بقیه اروپاییها نیست و مدام هرکجا باشد، ملتی داخل آن ملت دیگر تشکیل خواهد داد.» ژوزف سادهترین راهکار برای حل این معضل را، بازگشت یهودیان به فلسطین میدانست. این صحبتها نشاندهنده ارتباط واضحی است که بین این ایدههای تشکیلدهنده صهیونیسم و یک یهودستیزی دیرینهتر وجود داشته است. همچنین فغانسوآ غنه دو شاتوپغیو، سیاستمدار و نویسنده مشهور فرانسوی در کتاب «اربابان مشروع یهودیه» ایدههایی را مطرح کرد که بر ناپلئون بناپارت اثر گذاشت که امیدوار بود در جریان تلاش برای تصرف خاورمیانه در آغاز قرن نوزدهم کمک جامعه یهودیهای فلسطین را بهدست بیاورد. او به آنها وعده بازگشت به فلسطین و تشکیل کشور داد، بنابراین صهیونیسم آنچنان که ما براساس اسنادی شبیه به این میتوانیم ببینیم، یک پروژه استعماری مسیحی بود که بعدا تبدیل به یک پروژه استعماری یهودی شد، بهطوریکه تحت این پروژه صهیونیسم به استعمار مردم فلسطین پرداخت.
صهیونیسم همان یهودیت است
صهیونیسم از زمان شکلگیری در اواسط قرن نوزدهم، تنها یک قرائت و البته قرائتی غیراساسی، از حیات فرهنگی یهود بهشمار میرفت. هنگامی که صهیونیسم برای اولینبار در اروپا ظاهر شد، خاخامهای سنتی جوامع یهودی مانند اولترا ارتدکس، پیروان خود را از هرگونه ارتباط با فعالان صهیونیست منع کردند. آنها معتقد بودند صهیونیسم دخالت بیجا در اراده خداست که میخواهد یهودیان تا زمان آمدن مسیح در تبعید بمانند و مخالف هرگونه اقدامی برای پایان دادن به این تبعید بودند. آنان همچنین معتقد بودند یهودیان باید منتظر روزی بمانند که اراده خدا به این مساله تعلق بگیرد و تا آن زمان یهودیان باید همان روش سنتی زندگی یهودی را ادامه دهند. در هر حال، همه خاخامهایی که جایگاه رهبری داشتند با صهیونیسم مخالف نبودند، گروههایی مانند کالیشه، گوتماخه و آل کالای برنامه صهیونیسم را تایید و از آن پشتیبانی میکردند. آنها معتقد بودند نهتنها اشغال فلسطین دخالت کردن در اراده الهی نیست، بلکه برعکس موجب تحقق رستگاری رهایی کامل ملت یهود و آمدن مسیح میشود و همین گروه شالوده تفکر صهیونیسم را تشکیل میدادند و رفتهرفته با ادغام ملیت و مذهب یهود در صهیونیسم، بسیاری از منتقدان یهودی با اشغال فلسطین را با خود همراه کردند. یهودیان اکنون همان صهیونیستها هستند و بخشی از ساختار سیاسی فلسطیناشغالی بهشمار میآیند و از اقدامات نسلکشانه رژیمصهیونیستی حمایت میکنند.
فلسطینیها در سال 1948 داوطلبانه وطنشان را ترک کردند؟
مورخان صهیونیستی از قبیل عانتیا شاپیرا این شائبه که فلسطینیان سرزمینشان را داوطلبانه ترک کردند، واضحا زیر سوال بردند. شاپیرا و همطیفان او تایید کردند که قهرمانان آنها، رهبران جنبش صهیونیسم بهصورت جدی به انتقال فلسطینیها و خارج کردن آنها از سرزمینشان و منتقل کردنشان به کشوری دیگر فکر میکردهاند. البته این درست است که در جلسات عمومی و علنی، همه رهبران و نظریهپردازان صهیونیسم درباره انتقال فلسطینیها از طریق توافق صحبت میکردند، ولی حتی همان سخنرانیها هم پرده از یک حقیقت تلخ برمیدارند: اینکه چیزی بهنام انتقال داوطلبانه وجود ندارد و این مفهوم نشدنی است. برل کاتزنلسون، نظریهپرداز صهیونیست در دهه 1930 که به وجدان اخلاقی جنبش صهیونیسم معروف بود، صراحتا از انتقال فلسطینیها حمایت کرد. وقتی او شنید حکومت بریتانیا دارد به امکان جابهجایی فلسطینیها در داخل فلسطین فکر میکند، تاحد زیادی ناراحت شد. در آن روزها تمام رهبرانی از قبیل کاتزنلسون امیدوار بودند بریتانیاییها جمعیت محلی را مجبور خواهند کرد که سرزمینشان را ترک کنند. این مساله در صحبت بن گوریون نیز مشخص است. او در سطح علنی از کاتزنلسون حمایت کرد و گفت: «انتقال اجباری عربها از دشتها و درههای فلسطین میتواند چیزی به ما بدهد که هیچوقت نداشتیم... این چیزی بیش از یک کشور، حکومت و حق حکمرانی است، این یک تثبیت ملی در یک وطن آزاد است.»
جنگ ژوئن 1967 جنگی خودساخته برای تصاحب کامل فلسطین
برای ارزیابی مجدد جنگ 1967 ابتدا لازم است به عقبتر و به جنگ 1948 بازگردیم. نخبگان سیاسی و نظامی صهیونیست، جنگ 1948 را یک فرصت از دسترفته قلمداد میکردند؛ فرصتی که رژیمصهیونیستی میتوانست کل فلسطین را از رودخانه اردن تا دریای مدیترانه اشغال کند. تنها دلیلی که آنها چنین کاری نکردند، توافقی با اردن بود. طبق این توافق، اردن اجازه پیدا میکرد بخشهایی از فلسطین را به قلمرو خود ضمیمه کند و همین کار را هم کرد. بر همین اساس از جنگ 1948 به بعد، بخشهای مهمی از نخبگان فرهنگی، نظامی و سیاسی و یهودی بهدنبال فرصتی میگشتند تا این اشتباه خود را جبران کنند. بهترین فرصت برای آنها جنگ 1967 بود. آنها در 5 ژوئن 1967 به بهانه اقدام پرخاشگرایانه نظامی اردن به رژیمصهیونیستی، دست به اشغال کرانه باختری زدند. این قضیه از سوی یک لابی قدرتمند در داخل حکومت و ارتش رژیمصهیونیستی رهبری میشد که در راس آن قهرمانان جنگ 1948، موشه دایان و ییگال عالون قرار داشتند. وقتی در غرب اجماع بهوجود آمد که رادیکالیسمی که در مصر ظاهر شده میتواند بقیه کشورها، از جمله اردن را قورت دهد، همان لابی پیشنهاد کرد نخست بن گوریون سراغ ناتو برود و این ایده را که رژیمصهیونیستی بهصورت پیشدستانه کرانه باختری را تصرف کند، برای آنها جا بیندازد. در همین راستا، رژیمصهیونیستی با حمله به تمامی همسایههای عربش هرچه در توان داشت برای کشاندن جهان عرب بهسمت جنگ انجام داد. در این بین هیچقصدی در کابینه رژیمصهیونیستی برای فراهم کردن زمان لازم جهت میانجیهای صلح وجود نداشت، چون آنها این جنگ را فرصتی طلایی برای جبران خطای مهلک تاریخی خود میدانستند.
ردای گشاد دموکراسی بر تن رژیمصهیونیستی
تا پیش از سال 1967 که یقینا نمیشد رژیمصهیونیستی را یک کشور دموکراتیک دانست. چنانکه میدانیم، چه پیش از جنگ 1967 و چه پس از آن، رژیمصهیونیستی یکپنجم از شهروندان خود را تحتحکومت نظامی قرار داد که ریشه آن به «قواعد شرایط اضطراری» دوره قیمومیت بریتانیا برمیگشت و هرگونه حقوق اساسی یا مدنی را برای فلسطینیها منکر بود. حکام نظامی هر محل، مالک مطلق زندگی این شهروندان بودند، مثلا هر وقت دلشان میخواست میتوانستند خانههای آنها یا محلاتشان را ویران کنند. در تکتک لحظات 1948 به بعد تا همین امروز، همیشه دستهای از فلسطینیها درحال تجربه چنین رفتارهایی بودهاند. در مناطق حومهای اوضاع از این هم بدتر بود. نمونه دیگری از ضددموکراتیک بودن، انجام عملیاتهایی مانند حفارفرت (موشکور) برای بیرون راندن ساکنان فلسطینی از سرزمین خودشان بود. با توجه به ملاک سنجش دموکراسی درجه رژیمصهیونیستی بسیار پایینتر از آن است که بتوان آن را یک دموکراسی واقعی خواند. بنابراین با توجه به رفتار دولت یهودی در قبال دو گروه از فلسطینیها (آوارگان و جامعه فلسطینیهای داخل سرزمینهای اشغالی) این کشور نمیتواند حتی با هیچ خیالپردازی گستردهای، یک دموکراسی تلقی شود.
افسانههایی درباره توافقنامه اسلو
اسلو نخستین موافقتنامه بین رژیمصهیونیستی و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بود که در سال 1993 به امضای دوطرف رسید. دو افسانه بیمبنا درخصوص روند اسلو وجود دارد؛ اولی اینکه اسلو یک روند صلح واقعی بود. دوم اینکه یاسر عرفات از طریق تحریک برای راه افتادن انتفاضه دوم بهعنوان عملیاتی تروریستی علیه اسرائیل، عمدا این توافق را به شکست کشاند، اما واقعیت پیچیدهتر از این است. این توافق شرایطی داشت که اجرای آن غیرممکن و عملا اجرانشدنی بود که از همین منظر هم صلح غیرواقعی بود، هم افسانه دوم کاملا رد میشود. بهعنوان نمونه در این توافق از مقامات فلسطینی ازجمله یاسر عرفات خواسته شده بود تا بهعنوان پیمانکار امنیتی در مقابل اقدامات و هرگونه عملیات داخلی اسرائیل علیه مردم فلسطین، هیچفعالیت مقاومتی صورت نگیرد یا نمونه دیگری که روند اسلو برمبنای آن پیش میرفت، ایده تقسیم بود که عدم بازپسدهی هیچبخشی از فلسطین به مردم آن را بهدنبال داشت. درواقع رسمیتبخشی به این توافق برای نشان دادن پایان درگیری و نقض پیشاپیش هرگونه درخواست فلسطینیها در آینده بود، درخواستهایی از قبیل حق بازگشت آوارگان فلسطینی 1948. بر همین مبنا این روند صلح از همان ابتدا یک روند شکستخورده بهحساب میآمد و عملا صلحی در کار نبود، صرفا توافقی برای مشروعیتبخشی به اقدامات رژیمصهیونیستی بود.
افسانههایی درباره حماس
از زمان به میدان آمدن حماس تا امروز، رژیمصهیونیستی همواره سعی کرده تا آن را جنبشی تروریستی معرفی کند. در اواخر دهه 1980 که حماس از دل شاخه محلی اخوانالمسلمین بیرون آمد تا الان، در یک نبرد موجودیتی علیه غرب، رژیمصهیونیستی و مصر درگیر بوده است. این جنبش در سال 1988 منشوری منتشر و در آن اعلام کرد که امکان آزادسازی فلسطین را دارد. بر همین مبنا، حماس به سیاستهای دیگر جنبشهای آزادیبخش فلسطین مانند فتح انتقاد داشت، چون آنها آزادسازی فلسطین را بهطور تام دنبال نمیکردند. براساس همین انتقادها بود که حماس تصمیم گرفت بهعنوان یک حزب سیاسی در انتخابات شهرداریها و انتخابات باریکه غزه شرکت کند، بهخاطر محبوبیتش در جریان انتفاضه دوم، رای بالایی کسب کرد و همین مساله سبب شد کنترل یکسوم از شهرداریها در مناطق اشغالی را بهدست آورد. حماس در انتخابات سال 2006 شورای قانونگذاری حکومت خودگردان، حتی از این هم خوشتر درخشید. بهراحتی کرسیهای مجلس را با محبوبیت خود نزد مردم فلسطین بهدست آورد و این حق را یافت که دولت تشکیل دهد اما مدت کوتاهی بعد فتح و رژیمصهیونیستی با او درگیر شدند. در این درگیری حماس از قدرت رسمی سیاسی در کرانه باختری کنار گذاشته شد اما کنترل باریکه غزه را بهدست گرفت. بهعبارتی عدم تمایل حماس برای پذیرش توافق اسلو، حاضر نشدن حماس برای بهرسمیت شناختن اسرائیل و همچنین التزامش به مبارزه مسلحانه علیه رژیمصهیونیستی، موجب این شد این رژیم با ادعای تروریستی بودن حماس آن را از صحنه کرانه باختری حذف کند.
موج سوم حذف فلسطینیها از 2006
چنانچه قبلتر هم اشاره شد، حماس در سال 2006 با محبوبیتش نزد مردم فلسطین، بهراحتی کرسیهای مجلس را در اختیار گرفت. همین مساله که باعث نگرانی رژیمصهیونیستی شد، بهطوریکه به برنامهریزی برای ایجاد موجی از واکنشهای اسلامستیزانه علیه حماس دست زدند و به بهانه تروریستی بودن، قصد کنار زدن حماس را داشتند. البته پیش از این نیز در سال 1980 اولین موج اسلامستیزانه بهوجود آمد و موج بعدی نیز در جریان انتفاضه دوم در اکتبر 2000 بهراه افتاد. رژیمصهیونیستی در سال 2006 موج سوم را که بهوجود آورد و شدت اسلامستیزی و حذف فلسطینیها را بیشتر کرد. از همین رو آن رژیم با ادعای دفاع از فلسطین، به حذف فلسطینیهای آزادیبخش پرداخت.
علت خروج رژیمصهیونیستی از غزه
باریکه غزه، حدودا 2 درصد از مساحت فلسطین را شامل میشود. درواقع غزه آنقدر کوچک است که هیچگاه در گذشتهها بهعنوان یک منطقه مجزا مطرح نبوده است. محل قرارگیری غزه در مسیر جاده ساحلی از مصر در جنوب تا لبنان در شمال است که تا پیش از 1948 مردم آن در رفاه بودند، اما پس از آن، استقرار مردم تقریبا نابود شد و باریکه غزه در آخرین روزهای جنگ 1948 درست شد. نیروهای اسرائیلی صدها هزار فلسطینی را از شهر یافا و مناطق اطراف آن آواره و بهسمت باریکه غزه فرستادند. بقیه ساکنان غزه هم آن اواخر در سال 1950 از مناطقی دیگر اخراج و به باریکه غزه رانده شدند. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اشغال غزه توسط رژیمصهیونیستی و از سال 1993 به بعد، رژیمصهیونیستی از این منطقه برای تضمین زندگی بهتر یهودیها و باجگیری اجباری از جمعیت فلسطینی برای تسلیم استفاده کرد. اما در سال 2006 شرایط بهنحوی دیگر تغییر کرد، پیروزی حماس در انتخابات مجلس نگرانی رژیمصهیونیستی را بیشتر کرده بود، از همین منظر این رژیم به بهانه دفاع از فلسطین برای حذف حماس اقدام کرد، در این درگیری جنبش فتح و ایالات متحده نیز نقش موثری داشتند اما درنهایت این درگیری اوضاع بهسمت دیگری پیش رفت و نتیجه معکوس داشت، بهطوریکه با شکست رژیمصهیونیستی باریکه غزه آزاد شد.
حضرت آیتالله خامنهای: «ما شک نداریم «إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ» وعده الهی حق است «وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُون» اینهایی که یقین به وعدهی الهی ندارند با منفی بافیهای خودشان شما را باید متزلزل نکنند، سست نکنند و انشاءاللّه پیروزی نهایی و نچندان دیر با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود.» ۱۴۰۲/۰۸/۱۰